0
صبح دریاچه
نویسنده : مملیکا

سفرنامه کردستان – بخش سوم – دریاچه مریوان

روز دوم سفر داشت به آخراش میرسید. راننده اتوبوس که قول داده بود از پاوه ما رو به روستای اورامانات میبره، یهو نظرش عوض شد و گفت نمیتونه ببره. کلا برای اینجور سفرها خیلی مهم هست که زاننده شناس هست یا نه. مانی برای این سفر پیشنهاد داده بود اتوبوس VIP بگیریم که به خاطر مسافت زیاد اذیت نشیم، ولی اینجوری شد. خلاصه یک دور قمری زدیم و داشتیم به مریوان نزدیک میشدیم

قسمت اول و قسمت دوم سفر رو هم بخونید.

 

کمپینگ کردستان

 

غروب رسیدیم کنار دریاچه. به ما گفته بودن اون طرف دریاچه باحال تره. اتوبوسیه خنگ بازی در آورد از یک مسیر طولانی تر رفت و ما شب شده بود مجبور شدیم اینجا کمپ بزنیم. کلا رانندمون نیت کرده بود هی بزنه تو برجک ما :))

 

کردستان نامه

 

اونقدا هم که فک میکنید جای بدی نبود. شب خیلی خوبی بود و دورهم کنار چادر ها خیلی گفتیم و خندیدیم. یادش بخیر. واسه خودش یه درس بزرگ بود این داستان ها.

 

دریاچه مریوان

 

صبح دوباره راه افتادیم اومدیم اینور دریاچه، همونجایی که همه میرن. مثلا ما میخاستیم نریم جایی که همه میرن، آخرشم رفتیم جایی که همه میرن

همیشه برید جایی که همه میرن. شاید خبریه که همه میرن !!

 

عکس دسته جمعی

 

همیشه تو عکسها معلومه کیا بیشتر از بقیه عکس دوس دارن. من اکثر عکسهامو سعی میکنم زمانی بگیرم که کسی هواسش نیست. ولی بعضیا اینو فهمیدن و همیشه هواسشون هست

 

قایق سواری مریوان

 

یکی از تفریحات دریاچه، قایق سواریه. یکی دیگش ماهی کبابی.

همه میرن قایق سواری، ما هم رفتیم. همونطوری که قبلا هم گفتم، حتما خبری هست که همه میرن، پس ما هم باید میرفتیم !!

 

هیجان در کردستان

 

قایق سواری که رفتین، مثل چوب خشک نشینید تو قایق. یکم هیجان از خودتون در وکنید. به این فکر کنید که فقط همین یک ربع رو قراره حال کنید، پس هر چی تو چنته دارید رو کنید

لباس جیغ بپوشید !!

 

قایق سواری کردستان

 

البته اگه وقت دارید و حوصله، و دنبال هیجانات نیستید، و ریلکسیشن دوس دارید، از این مدل قایقا بگیرید برید

 

راننده قایق مریوان

 

تو این عکس مشخصه که راننده قایق از مهارت بالایی برخورداره و اصلا نیازی به دست نداره برای اجرای این برنامه

مثل موتور سوارایی که بدون دست تچرخ میزنن تو جاده چالوس

 

شلوار کردی

 

این پسره یکی از مسئولین برگزاری قایق سواری بود

همیشه دوس داشتم با شلوار کردی برم سر کار … ینی میشه که بشه ؟ تو کردستان، فضای کاری از گوگل هم راحت تره

 

غروب دریاچه مریوان

 

بعد از قایق سواری، من و پارسا از گروه جدا شدیم به صورت هیچهایکی بریم هورامانات و اینا

بچه ها موندن کنار دریاچه تا غروبش رو ببینن. بعدش راه افتادن به سمت تهران

 

صبح دریاچه

 

دریاچه قشنگی بود

همیشه اگه از بالاتر به قضیه نگاه کنیم، قشنگ تر میبینیمش.

به زندگیتون یکم از بالاتر نگاه کنید، مشکلات کوچیکتر میشن، زندگی قشنگتر میشه

 

تجهیزات خواب در اتوبوس

 

من تو اتوبوس از تجهیزاتی استفاده میکنم که راحت تر بخوابم :))

پینوشت: همه بلدن رو پر قو راحت بخابن، مهم اینه بتونی تو شرایط سخت هم خوب بخابی

 

ادامه سفرنامه در قسمت بعد 🙂 دو قسمتش مونده


 

 

مملیکا

من محمد هستم ملقب به مملیکا. یه مهندس مکانیک عاشق سفر کردن، ماجراجویی و عکاسی ... که آدم ها بخش اصلی سفرهاش هستن

More Posts - Website

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published. Required fields are marked *