3
نویسنده : مملیکا

سفرنامه اردبیل – بخش اول – پل معلق پیرتقی

سفر ۴ روزه اردبیل به صورت گروهی انجام شد و در نهایت ۳۱ نفر بودیم. روز دوشنبه ۲۹ شهریور از ترمینال غرب تهران حرکت کردیم. وسیله نقلیه هم اتوبوس VIP بود.

نزدیکای قزوین بودیم که امیرعلی یکی از همسفرهامون گفت دلپیچه داره و هر چقدر اصرار کردیم که خوب میشی و بیا، گفت میخام برگردم. خلاصه پلیس راه بعد از قزوین پیاده شد و برگشت. بعدا گفت تا دو روز حالش خوب نشد. به مسیر ادامه دادیم تا اینکه یک ساعت مونده بود به محلی که باید پیاده شیم، یهو اتوبوس زد کنار. راننده رفت چک کرد ببینه چی شده، بعد اومد گفت متاسفانه ماشین خراب شده. داستان رو تو اینستاگرام گفته بودم البته

 

_ داشتیم از تهران میرفتیم اردبیل، یک ساعت مونده بود برسیم جایی که میخاستیم پیاده بشیم، اتوبوس پوکید !! موتورش به گرجستان رفته بود. خلاصه ریختیم پایین. بچه ها ظاهرا خوشحال بودن !! حرف از هیچهایک میزدن 😨 خلاصه چندتا اتوبوس دیگه نگهداشتن و بچه ها تیکه تیکه رفتن، من خودم و حسام اخرین نفر با یه کامیون هیچهایک رفتیم 😂 جالبیش اینجا بود لاکپشت ها ازمون سبقت میگرفتن و راننده انگار که شکار زده ، راضی نمیشد ما پیاده شیم با یه ماشین دیگه بریم 😆ا #سفرنامه_مملیکا #ماجراجویی_در_اردبیل لینک کانال تلگرام در بیوگرافی Photo @gilvari4408

A photo posted by سفر، ماجراجویی، عکاسی، سفرنامه (@mamallicaa) on

 

یه سری از عکساشو ببینیم با هم 🙂

 

اردبیل گردی

 

عباس خیلی خسته بود فک کنم. اومد زیر انداز انداخت خوابید باز !! هوا خیلی سرد بوداااا اون وقت صبح

 

سفر اردبیل

 

بقیه بچه ها هم بدشون نیومد بخابن. بد آموزی داشت حرکت قبلی. هوا هم خیلی سرد بد !!

 

تونل گردی

 

بچه ها تیکه تیکه با اتوبوس های عبوری رفتن و من و حسام آخر موندیم با یه کاتمیون هیچهایک کردیم رسیدیم به بچه ها :)) جالبیش اینه که وقتی سوار شدیم فهمیدیم خیلی آروم میره. دیگه هم اجازه نداد پیاده بشیم. خلاسه اومدیم تا رسیدیم به تونل ها. اشتباهی یه تونل جلوتر پیاده شده بودیم که مجبور شدیم برگردیم. یه تونل سواری هم کردیم دو هم :پی

 

صبحانه خوری

 

از کنار جاده مسیر خاکی رو اومدیم پایین زیر اون درخته نشستیم صبحانه خوردیم. حسین سفارش عسل طبیعی و سر شیر محلی و نون بربری و فتیر داده بود که مینی بوس ها آورده بودن برامون. نشستیم و زدیم بر بدن. پنیر لیقوان هم بود راستی

 

پل پیرتقی

 

بعد صبحانه مسیر رو ادامه دادیم. کم کم پل معلق پیر تقی دیده میشد. داستان داشت هیجان انگیز میشد. ظاهر خفن توری داشت :دی

 

پل معلق پیر تقی

 

رفتیم و رسیدیم به پل. یه عده بچه ها زودتر رفته بودن و داشتن عکاسی میکردن روی پل. ما ترجیخ دادیم وایسیم بقیه رد شن. چون احتمال میدادیم تحمل وزن زیاد رو نداشته باشه. آدمای جون دوستی هستیم کلا :))

 

پل معلق

 

از اینجا معلومه ما کجا بودیم اولش. بعدش اومدیم اینور. کابلهایی که از پل آویزون هست واسه اینه که مثلا پل زیاد تکون نخوره به اطراف چون واقعا معلق بود. سوسول بازی هم نبود. خیلی هم بی خطر نبود. واقعا هیجان داشت. ترس و هیجان با هم. عین فیلم خارجیا :دی

 

عکس تکی روی پل

 

من هم که همش تو آشپزخونه بودم … ببخشید، همش در حال عکاسی و عکس تکی گرفتن و اینا. بچه ها عکس دوس دارن 🙂

 

کله ملق

 

چنتا از بچه ها رفته بودن اون پایین حرکتای ژانگولری میزدن. یه کابل آویزون بود اون پایین داشتن حرکتای نمایشی میزدن باهاش. احتمالا کلیپ ها و فیلمهاش بعدا بیاد بیرون :))

 

مملیکا روی پل معلق

 

این هم من هستم روی پل معلق … از آشناییتون خوشوقتم :))

 

پل میرتقی اردبیل

 

بعدشم که حرکت کردیم که بریم. زوج های جوان هم در حال قدم زدن و تحلیل قسمت اول سفر :دی

 

پل معلق پیر تقی

 

این هم عکسی زیبا که توسط حسام مقیمی گرفته شده و ادیت شده

 

پل معلق

 

این هم یکی دیگه از حسام. خوب ادامه داستان رو در بخش بعدی میگم. اگر نظری دارید در قسمت کامنتها بنویسیدش 🙂


 

مملیکا

من محمد هستم ملقب به مملیکا. یه مهندس مکانیک عاشق سفر کردن، ماجراجویی و عکاسی ... که آدم ها بخش اصلی سفرهاش هستن

More Posts - Website

3 thoughts on “سفرنامه اردبیل – بخش اول – پل معلق پیرتقی

  1. ممنون از سفرنامه ها تون واقعا خوندنش لذت بخشه و حس و حال سفر و بهمون میده ولی چرا نوشته هارو نصفه و نیمه ول میکنید میرید سراغ نوشته دیگه ؟؟/ پس بقیه سفرنامه اردبیل چی شد 🙁

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published. Required fields are marked *